Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود، به مناسبت زادروز علی اوسیوند بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرد. علی اوسیوند بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون درباره روند ورود خود به بازیگری گفت: متولد اول آذر ۱۳۳۶ در مسجدسلیمان هستم. پدرم بختیاری و مادرم اصفهانی بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از همان کودکی و زمان دبستان علاقه زیادی به سینما و بازیگری داشتم. مجله‌های سینمایی آن دوران را می‌خواندم و با اینکه کار می کردم به‌خاطر علاقه زیادی که به سینما و فیلم داشتم بعد از کار به سینما می‌رفتم.

بازیگری یعنی رها بودن و معتقدم یکی از مبانی اصلی بازیگری باورپذیری و صداقت استبازیگر «اخراجی ها» ادامه داد: به خاطر دارم در آن زمان کیانوش عیاری از اهواز به مسجدسلیمان می‌آمد و فیلم‌های ۱۶ میلی‌متری و ۸ میلی‌متری نمایش می‌داد.

اوسیوند با بیان اینکه بهترین ره‌آوردی که سینما برای من داشت، سلامت روح، آرامش و راحتی است، بیان داشت: به خاطر فخرفروشی و مسائل جانبی به این عرصه پا نگذاشتم؛ به خاطر آرامشی که کار بازیگری به من می‌دهد به این حرفه مشغول شدم.

علی اوسیوند

بازیگر «پوست شیر» با اشاره به بازی در آثار جدی، ملودرام، تراژیک و...، گفت: من به نقش‌های حسی علاقه و در آنها تبحر بیشتری دارم. به نظرم بازیگری یعنی رها بودن و معتقدم یکی از مبانی اصلی بازیگری باورپذیری و صداقت است. اگر در بازیگری صداقت نداشته باشیم، تماشاگر متوجه می‌شود که ما در بازی خود به او فخر می‌فروشیم و تنها می خواهیم خودمان را به آنها نشان می‌دهیم.

بازیگر «بچه مهندس» ادامه داد: وقتی نقش و کاراکتر نمایشی را باور می‌کنیم، تماشاگر هم ما را باور می‌کند. من در بازی به تماشاگر فکر نمی‌کنم زیرا اگر فکر کنم دیگر باید با منطق پیش بروم بنابراین در موقعیت بازی خود را رها می‌کنم و هیچ‌کسی را نمی‌بینم.

اوسیوند درباره تجربه همکاری با زنده یاد ملاقلی‌پور گفت: سال ۷۲ بود در فیلم «پناهنده» با رسول ملاقلی‌پور همکاری کردم که انصافا فیلم خوش‌ساختی هم بود. ملاقلی‌پور سر صحنه بسیار با نشاط بود. گاهی زود عصبانی می‌شد ولی چیزی در دلش نبود. با هم ارتباط خوبی داشتیم. در این فیلم تجربیات خوبی در کنار او کسب کردم.

کار بازیگری، بده بستان است و باید با بازیگر مقابل این کار را به درستی انجام داد و علی نصیریان در این زمینه واقعا شاهکار استبازیگر «پهلوانان نمی میرند» با اشاره به دوران دانشجویی خود عنوان کرد: دوران دانشجویی ما دوران طلایی هنرهای زیبا بود؛ اصغر فرهادی و همسرش پریسا بخت‌آور، علی دهکردی، مرحوم صادق صفایی، ابراهیم حاتمی‌کیا، ماهایا پطروسیان، سعید آقاخانی، من و همسرم حمیرا ریاضی و بسیاری از بازیگران در آن دوران تحصیل کردیم. در همان دوران هم بسیار تئاتر کار می‌کردیم و آنقدر در کارمان جدی بودیم که هر کسی نمی‌توانست با ما تئاتر کار کند.

اوسیوند درباره تجربه بازی در کنار علی نصیریان نیز گفت: علی نصیریان انسان بسیار شریفی است و کار کردن با او همیشه توأم با آرامش است. دو-سه کار با او هم‌بازی بودم و ایشان از اینکه با بازیگرهای دیگر دیالوگ تمرین کند، ابایی نداشت. زمانی که می‌خواست یک سکانس را کار کند، جدا از اینکه خودش متن را خوانده و تحلیل‌هایش را انجام داده بود، بسیار صادقانه از بازیگر مقابلش می‌خواست که دیالوگ‌ها را تمرین کند و تمرین را چندین بار تکرار می‌کرد. برخی از بازیگران این کار را کسر شأن خود می‌دانند، آنها فکر می‌کنند اگر تنها دیالوگ‌های خود را حفظ باشند کافیست؛ در حالی که کار بازیگری، بده بستان است و باید با بازیگر مقابل این کار را به درستی انجام داد و علی نصیریان در این زمینه واقعا شاهکار است.

اوسیوند همچنین از تجربه هم‌بازی شدن با زنده یاد خسرو شکیبایی نیز گفت: با خسرو شکیبایی در چند کار همکار بودیم؛ انسان بسیار شریفی بود. در سریال «بوی گل‌های وحشی» ساخته حسینعلی لیالستانی، در کنار او بازی می‌کردم، شکیبایی انسانی بسیار فروتن و بدون ادعا بود. از کار با او لذت می‌بردم و باعث افتخار من بود که در آن کار با او همبازی شده بودم.

وی با بیان اینکه بازیگری شغلی مقدس است، ادامه داد: بازیگری ریشه در آئین ما دارد. بازیگر به جامعه می‌گوید که کار بد مجازات و کار خوب پاداش دارد. به همین دلیل از خدا می‌خواهم کسانی که در این کار به حقشان نرسیدند، زمینه‌ای فراهم شود که به حقشان برسند.

اوسیوند افزود: امیدوارم بازیگرانی که در قید حیات هستند زنده و سلامت باشند و مشغول کار باشند زیرا بیکاری افسردگی به دنبال دارد. به ویژه بازیگران که افراد حساس‌تری هستند به همین دلیل نباید مورد بی‌توجهی قرار بگیرند وسعی کنیم همکاران خود را به کار دعوت کنیم. واقعا ناراحت‌کننده است که همسر زنده یاد فردوس کاویانی می‌گفت او هر روز لباس می‌پوشید و تصور می‌کرد که باید سر کار برود. نباید این‌گونه باشد باید یکدیگر را درک کنیم.

وی ادامه داد: امیدوارم در جامعه به آرامش برسیم و جامعه پر از طراوت و نشاط شود زیرا جامعه‌ای که نشاط نداشته باشد افراد آن زندگی را درک نمی‌کنند.

تهیه کننده متری شیش و نیم : راستش من هم دوست دارم فیلم کمدی بسازم

کد خبر 809612 منبع: ایرنا برچسب‌ها کارگردانان سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: کارگردانان سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران علی نصیریان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۳۹۷۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برای کار التماس نمی‌‌کنم

    اوهمچنین کارگردانی سریال آ‌ینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش می‌شد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوست‌ها و پاک‌باخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد می‌آورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید می‌کند که نقش اصلان را به‌عنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفت‌وگو وخاطره‌بازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولین‌بار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیم‌قرن ازفعالیت‌های هنری‌اش می‌گذرد و با کوله‌باری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیده‌های زیادی برای گفتن دارد.

این روزها چه می‌کنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی می‌کنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشته‌ام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم می‌بینم، کتاب می‌خوانم و شعر می‌نویسم. از آن آدم‌هایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد می‌بینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریم‌های فیلم بیرون می‌زند. 

شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کم‌کار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقش‌ها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندان‌گیر نبودند. نقش‌های شبیه به هم را بازی نمی‌کنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی ‌کارگردانان و تهیه‌کنندگان هم نقش‌هایی را پیشنهاد می‌کنند که انسان تصور می‌کند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمی‌کنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمی‌کنم، چگونه می‌توانم بازی‌اش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمی‌شوند.

با توجه به این‌که سال‌هاست کار نمی‌کنید، امرار معاش‌تان از چه طریق می‌گذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت می‌کنم، در صورتی‌که دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمده‌ام.اگر طلب‌هایم دربازیگری‌ام را پرداخته بودند و پس‌انداز می‌کردم، الان میلیاردر بودم. 

در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافی‌شاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راه‌اندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآن‌قدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم. 

سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیت‌تان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار می‌کردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلم‌سازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیه‌کننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمی‌کنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه این‌که خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است. 

در کارنامه بازیگری‌تان نقش‌های متفاوت و ماندگاری دیده می‌شود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد می‌آورند. 
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقش‌های منفی استقبال کرده‌ام چراکه می‌دانم در این نقش‌ها چیزهایی نهفته است که بازیگر می‌تواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش می‌گردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقش‌های متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کرده‌ام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارک‌ها با مردم صحبت می‌کردم و ارتباط می‌گرفتم. دیالوگ‌های کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبت‌ها، لباس‌ها و حرکات‌شان تحقیق می‌کردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش می‌گذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت می‌گرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاه‌‌دار را داشتم مردم فکر می‌کردند واقعا نمایشگاه‌چی هستم. با تحقیقات این کار را انجام می‌دادم. 

همین اواخرشبکه آی‌فیلم درحال بازپخش سریال خانه به‌دوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخش‌های متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سی‌دی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقش‌ها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی می‌گوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه به‌دوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریال‌های قدیمی هم‌چنین وضعیتی داشتند. به‌نظرم در حال حاضر آی‌فیلم یکی از موفق‌ترین شبکه‌های تلویزیون است، چون سریال‌های قدیمی و خاطره‌انگیز را پخش می‌کند. البته من نقش‌های خوب زیاد داشته‌ام و فقط به اصلان محدود نمی‌شود اما مردم از اصلان خوش‌شان آمده و مرا با این کاراکتر می‌شناسند.

خودتان کدام نقش‌تان را بیشتر دوست دارید؟ 
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی می‌کردم که در سخنرانی کشته می‌شد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف می‌زدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین می‌کردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم. 

علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلم‌سازی‌تان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول می‌خواهد؛ باید تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمی‌دهم مغزم زنگ بزند. 

یکی از فیلم‌های‌تان پاک‌باخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت. 
پاک‌باخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاک‌باخته آشتی‌شان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبه‌روی هم بازی کردند. 
 
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کرده‌اید که در زمان خودش فوق‌‌العاده پرمخاطب بود. 
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق می‌شود ادامه‌دار می‌شود ولی در ایران این‌گونه نیست و برعکس عمل می‌کنند. وقتی سریال آینه را می‌ساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمی‌دانند و به همین‌خاطر دوست ندارم با آنها کار کنم. 

یکی ازبازی‌های ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمی‌گردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کم‌کاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را می‌گذارند و از بیکاری ما می‌نویسند اما الان با قاطعیت می‌گویم که کسی نمی‌تواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمی‌خواهیم با هر شرایطی کار کنیم. 

در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف می‌کرد. 
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریال‌های کارآگاهی است که نسخه سینمایی‌اش هم ساخته شد. یکی ازبهترین با‌زی‌هایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.

میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح می‌دهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول می‌کنم. 

شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کرده‌اید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم می‌خواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی ‌هنرپیشه‌ها شانس می‌آورند و با کارگردانان بزرگ کار می‌کنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلم‌سازان بزرگ را داشته باشم. 

دیگر خبرها

  • زنده‌ نگهداشتن خاطرات دفاع مقدس یک ضرورت است
  • کیلین مورفی با دنباله‌های «۲۸ روز بعد» همراه می‌شود
  • سیدجلال مربی دیگر سکوت نمی‌کند
  • محرومیت ۵ نفر به خاطر کتک زدن داور و ترافیک مشکلی همیشگی
  • ماجرای بازیگرانی که مهاجرت کردند | وضعیت رفتگان اغتشاشات ؛ از تاکسی اینترنتی تا بازی تنها در حد چند دقیقه رقص!
  • خودنمایی آبشار فصلی در دل طبیعت روستای جنگل علی بهاباد + فیلم
  • انعکاس چهره معلم در قاب جادو
  • برای کار التماس نمی‌‌کنم
  • سرمربی تایلند: ایران مثل قبل، رقبا را آسان نمی‌برد
  • چشم عقاب: فخرفروشی لیگ روشن به لالیگا!